جنبش دانش آموزی شهرستان بابل

۹ مطلب با موضوع «همکلاسی آسمانی» ثبت شده است

گرامیداشت شهدای گمنام

سید | پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۴۰ ب.ظ
  • سید

تصاویر استقبال دانش آموزان از شهدای گمنام

سید | دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۱۵ ب.ظ
  • سید

استقبال دانش آموزان بابل از شهدای گمنام

سید | جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ب.ظ

به مدد الهی صبح یکشنبه اول محرم الحرام

میزبان دو شهید گمنام در بابل هستیم.


 پسران:  دبیرستان سبحان


 دختران:  دبیرستان آزرم


نسأل الله منازل الشهداء

  • سید

یواشکی های ...

کیارش باستانی | چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۹ ب.ظ



 


دروغ چرا؟ ما هم که جوان بودیم یواشکی یک کارهایی می کردیم!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

یواشکی ساکمان را می بستیم و بدون این که پدر و مادر بفهمند با خودمان بیرون می بردیم و به بهانۀ مدرسه، جیم می زدیم و می رفتیم جبهه.

قبلش یواشکی دست برده بودیم توی شناسنامه و سن مان را تغییر داده بودیم.

بر و بچ یواشکی دار و ندارشان را می دادند به فقرا یا کمک می کردند به جبهه.

شب ها یواشکی از چادر یا اتاق یا سنگر می زدند بیرون و نماز شب می خواندند. یواشکی های ما هم عالمی داشت. دلم تنگ شده برای یواشکی های نوجوانی و جوانی، حالا هر چه هست دیگر به آن خلوص و صفا و معنویت نیست.


شهدا! شماکه صدایتان به خدا میرسد! به او بگویید خلوت های مارا نگاه نکند...

"خیلی یواشکی هایمان عوض شده است"...

یواشکی های دانش آموزی

  • کیارش باستانی

شهید پهلوان ابراهیم هادی تختی دیگر

سید | دوشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۰۱ ب.ظ
صدای بلند گو دو کشتی گیر را برای برگزاری فینال مسابقات کشوری به تشک می خواند.ابراهیم هادی با دوبنده ی ... . محمود.ک با دوبنده ی ... . از سوی تماشاچیان ابراهیم را می دیدم.همه ی حدس ها بر این باور بود که ابراهیم هادی با یک ضربه فنی حریف را شکست خواهد داد.ولی سرانجام ابراهیم شکست خورد. در حین بازی انگار نه انگار، داد و بیداد مربی اش را می شنود.با عصبانیت خودم را به ابراهیم رساندم و هر چه نق نق کردم با آرامی گوش می داد و دست آخر هم گفت: غصه نخور ولباس هایش را پوشید و رفت.با مشت و لگد عقده هایم را بر در و دیوار ورزشگاه خالی کردم، خسته شدم نیم ساعتی نشستم تا آرام شدم و بعد از ورزشگاه زدم بیرون.بیرون ورزشگاه محمود.ک حریف ابراهیم را دید که تعدادی از آشنایان و مادرش نیز دوره اش کرده بودند.حریف ابراهیم بادیدن من صدایم کرد: ببخشید شما رفیق آقا ابراهیم هستید؟ با اعصبانیت گفتم : فرمایش . گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید، من قبل از مسابقه به آقا ابراهیم عرض کردم من شکی ندارم از شما می خورم ولی واقعا هوای ما را داشته باش . مادر و برادرم اون بالا نشسته اند و ما رو جلوی مادرمون خیلی ضایع نکن.حریف ابراهیم زیر گریه زد و اینجوری ادامه داد: من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدی این مسابقه خیلی نیاز داشتم ... .سرم رو پائین انداختم و رفتم .یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخند اون پیرزن و اون جوون، خلاصه گریه ام گرفت.عجب آدمیه ابراهیم... .ابراهیم همیشه اولین نفر به مدرسه می آمد وآخرین نفر نیز از مدرسه خارج می شد و همیشه هم اطرافش پر بود از دانش آموز. لباس مرتب می پوشید و با ظاهری آراسته در مدرسه حاضر می شد. دانش آموزان او را معلمی با اخلاق و پهلوان و قهرمان می شناختند و شیفته ی او بودند. زنگهای تفریح را به حیاط مدرسه می رفت و اکثر بچه ها دور آقا ابراهیم جمع می شدند.پ ن : بچه ها بیاییم توی زندگی اخلاق و رفتار شهدا رو الگو و سر لوحه کارمون قرار بدیم.
  • سید

گنجواره ی همکلاسی آسمانی

سید | يكشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۰، ۰۶:۲۰ ب.ظ
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل دفتر مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان، نخستین «گنجواره ی همکلاسی آسمانی» در راستای راهبردهای حکیمانه مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «جنگ ما یک گنج است و باید استخراج شود» و در قالب­های فیلم سازی، روزنامه دیواری، وبلاگ نویسی، طراحی پوستر، خاطره نویسی، داستان کوتاه، سرود گروهی، تئاتر، شعر و نقاشی، دانش آموزان را برای استخراج گنجینه های ارزشمند حماسی و انقلابی شهدای دانش آموزان دعوت می کند. موضوعات پیشنهادی که در فراخوان این حرکت ادبی و هنری ذکر شده است شامل شهدای دانش آموز الگوی نوجوانان جهان اسلام، نقش دانش آموز در دفاع از ولایت با الگوبرداری از شهدای دانش آموز، ویژگی های بارز شهدای دانش آموز در بصیرت و شناخت حق و باطل، خواسته های شهدای دانش آموز از نسل چهارم، زندگی به سبک شهدای دانش آموز می باشد. دانش آموزان علاقمند به شرکت در اولین گنجواره همکلاسی آسمانی می توانند تا تاریخ31 فروردین ماه سال 91، به مسئول انجمن اسلامی مدرسه خود مراجعه و فرم ثبت نامه و شیوه نامه مربوطه را دریافت کنند و همچنین جهت کسب اطلاعات بیشتر به نشانی اینترنتی WWW.GANJVAREH.IR مراجعه نمایند. گفتنی است پس از داوری آثار ارسالی به دبیرخانه این همایش واقع در استان مازندران، شهرستان ساری، خیابان امیر مازندرانی، کوچه اتحاد، بن بست اول سمت چپ، پلاک99، دفتراتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان مازندران، در یک همایش دانش آموزی با اهداء جوایز نفیس از نفرات برتر تجلیل خواهد شد.
  • سید

سردار شهید صادق مزدستان

سید | سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۰، ۰۵:۳۱ ق.ظ
هر چه فکر کردم، نتوانستم درباره زندگی و وصیت نامه سردار شهید صادق مزدستان؛ فرمانده گردان صاحب الزمان و تیپ دوم لشکر 25 کربلا چیزی بنویسم. واگذار می کنم به خودتان. به قول امام عزیز: " این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند." ... فقط گوشه هایی اندک از یادداشت های این شهید عزیز را می آورم. مادرم، می دانم اگر سر بریده ام را هم برایت بیاورند به جبهه های نبرد پرتاب می کنی. برادرم! وقتی تابوتم از کوچه‌ها می‌گذرد مبادا که به تشییع من بیایی وقت تنگ است به جبهه برو تا سنگرم خالی نماند. هر گاه دلم هوای بهشت می کرد از فراز خاکریز افق را می نگریستم. ای امام! بر من ببخش که فقط یکبار به فرمانت شهید شدم. بی من اگر به کربلا رفتید از آن تربت مشتی همراه بیاورید و بر گورم بپاشید، شاید به حرمت این خاک خدا مرا بیامرزد. بار الها! اگر لایق بهشت هستم به جای بهشت کربلا نصیبم کن تا تربت پاک حسین سلام‌الله‌علیه را در آغوش گیرم.
  • سید

سهمیه

سید | يكشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۰، ۱۲:۳۱ ب.ظ
دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد. . . دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!! ولی هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد ! یک هفته در تب ســـــــوخت. . . .! (شادی روح شهدا صلوات)
  • سید