"...به خاطر عشق است که فداکاری می کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم.به
خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق
است که خدا را حس می کنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می
کنم.عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی
ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام.عشق است که روح مرا به تموج وا
می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می کند، مرا
از خودخواهی و خودبینی می رهاند، دنیای دیگری حس می کنم، در عالم وجود محو
می شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می کنم. لرزش یک
برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب
آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند …
اینها همه و همه از تجلیات عشق است.برای مرگ آماده شده ام و این امری است
طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام.ولی برای اولین بار وصیت می کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می رسم.خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم..."و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون ( آل عمران/169 )اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک