امشب مرا وعده شهادت داده اند
سید | جمعه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۰، ۰۴:۲۹ ب.ظ
شب فراق علی(ع) از زبان ام کلثوم در آخرین افطار
او چنین به تصویر آمده است: شب نوزدهم رمضان پدرم به خانه آمد و به نماز
ایستاد. من برای افطار پدرم دو قرص نان جو با کاسه ای شیر و مقداری نمک در
سفره نهادم. چون از نماز باز آمد نگاهی به سفره انداخت و به گریه گفت:
دخترم مگر نمی دانی که پدرت به دو خورش افطارنمی کند؟ یکی را بردار. کاسه شیر را برداشتم و پدر آخرین افطار خود را با نان جو و نمک میل کرد و دوباره به نماز ایستاد.
علی در آن شب پیوسته از خانه بیرون می رفت و به آسمان نگاه می کرد و قرار
نداشت. آیا امشب، همان شب موعود است؟ آیا امشب علی از رنج دنیا رهایی می
یابد؟ سوره یس بر زبان علی جاری بود و با خدای خویش چنین می گفت: خداوندا
بر من مرگ را مبارک گردان. دختر از پدر می پرسد امشب ترا چه می شود که خواب
و قرار نداری؟ علی(ع) فرمود: امشب مرا وعده شهادت داده اند. چون آهنگ اذان
برخاست، تسبیح گویان آسمان به شیون و صیحه درآمدند و هر یک به نوعی از
رفتن امیرمؤمنان به مسجد مانع می شدند. مرغابیان نوحه می کردند و سد راه
علی می شدند. دستگیره در ردای علی را می کشید. اما تقدیر رقمی دیگر زده بود
و آسمان آماده دیدار علی می شد و ساعتی بعد صدای علی نیز بلند شد. قسم به
خدای کعبه که رستگار شدم و از آسمان ندا برخاست علی مرتضی کشته شد.
- ۹۰/۰۵/۲۸